در شرایطی که تحریم های اعمال شده بر ایران توسط دیگر کشورها طی سالیان اخیر به عنوان ضعف و ناکارآمدی نمود داده می شود، تبدیل این نگرش منفی در عرصه بین الملل به فرصت های بهبود دهنده، عامل تغییر این دیدگاه تخریبی خواهد بود. مدیریت بحران شهری و روستایی یکی از بخش هایی است که با تجدیدنظر و نوین سازی در آن می توان تغییرات عمیقی در این دیدگاه ایجاد کرد. این مقاله در تلاش است با استفاده از دو نظریه جهانی «توزیع مجدد از هانس سینگر» و «مرکز- پیرامون از جان فریدمن» الگوی مناسبی جهت مدیریت بحران های سیلاب و آبگرفتگی در شرایط تحریم ها و کاهش دسترسی به امکانات و خدمات امدادی ارائه کند. بنابراین کلیه استان های کشور ایران به لحاظ حوادث سیلاب و آبگرفتگی طی سال های ۱۳۹۱-۹۳ به سه دسته مرکزی، پیرامونی و نیمه پیرامونی تقسیم شده اند، سپس نوع دریافت امداد و خدمات آنها توسط سازمان امداد و نجات جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران مشخص گردید و در نهایت بر اساس نظریه توزیع مجدد، الگوی بومی شده و مناسبی جهت استفاده متعادل و منطبق با شرایط حاکم بر کشور از امکانات و خدمات امدادی ارائه شده است. نتایج این پژوهش نه تنها در حوزه های مدیریت سیلاب و آبگرفتگی، بلکه در خصوص کلیه بحران های طبیعی و مدیریت آنها توسط سازمان ها و ارگان های مرتبط از جمله سازمان مدیریت بحران و جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران مورد استفاده خواهد بود.
کلمات کلیدی: ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﺑﺤﺮان ﺳﯿﻼب و آﺑﮕﺮﻓﺘﮕﯽ، ﻧﻈﺮﯾﻪ ﺗﻮزﯾﻊ ﻣﺠﺪد، ﻧﻈﺮﯾﻪ ﻣﺮﮐﺰ ـ ﭘﯿﺮاﻣﻮن، ﺟﻤﻌﯿﺖ ﻫﻼل اﺣﻤﺮ ﺟﻤﻬﻮری اﺳﻼﻣﯽ ایران
هنوز بررسیای ثبت نشده است.