در دههی آغازین قرن بیست و یکم، هوشیاری ما نسبت به خطرات احتمالی بلایا برای تمدن نوین (هم بلایای طبیعی و هم بلایایی که نتیجهی فعالیتهای عمدی انسانی است) افزایش چشمگیری یافته است. با توجه به اطلاعات ثبت شده، توفان سال ۲۰۰۳ میلادی از نظر فراوانی وقوع توفان، ششم توفان بود. توفان سال ۲۰۰۴ میلادی، یکی از مرگبارترین و خسارتبارترین توفان هایی بود که تاکنون در حوزهی اقیانوس اطلس روی داده است؛ چهار توفان شدید، سراسر ایالت فلوریدا را درنوردید که دو مورد از آنها در نزدیکی همان نقطه و با فاصله چند هفته از یکدیگر، باعث ریزش زمین شد. در سال ۲۰۰۵ میلادی نیز هفت توفان بزرگ، از جمله توفان «ویلما»، به وقوع پیوست که شدیدترین توفانی بود که تاکنون ثبت شده است. هنگامی که این توفان به خلیج مکزیک رسید، سرعت آن ۱۸۵ مایل در ساعت و شدت آن، ۸۸۲ میلی بار بود که البته، سرعت و شدت آن در این منطقه به کمترین حد خود رسیده بود. توفان «کاترینا» نیز به جاری شدن سیلی ویرانگر در نیو اورلئان منجر شد و دهها هزار تن را آواره و خط ساحلی طول ایالت میسیسیپی را به کلی نابود کرد.
در این دهه فقط شاهد ثبت رکوردهای جدید در تخریب های ناشی از توفان نبودیم؛ در سال ۲۰۰۴ میلادی، ۱۷۱۷ گردبادی روی داد که رکوردی جدید محسوب میشود. همچنین، در ۲۶ دسامبر سال ۲۰۰۴ میلادی زمینلرزه ای با شدت ۹ ریشتر در ساحل سوماترا، آبلرزهای را ایجاد کرد که صدها هزار نفر را کشت و میلیونها نفر را در آسیای جنوبی، از جمله تایلند، اندونزی، سریلانکا و هند، بیخانمان کرد. میزان خرابیها را دو میلیارد دلار تخمین زدند.
علاوه بر این بلایای طبیعی، حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱ بر علیه ایالات متحده نیز روی داد که مرکز تجارت جهای در نیویورک را تخریب کرد و حدود ۳۰۰۰ کشته بر جای گذاشت. این میزان کشته در کنار میزان کشتهها و خرابیهای ناشی از دیگر حملات تروریستی در پنتاگون در واشنگتون دی سی و در حملات منجر به سقوط هواپیما در شنکسویل در پنسیلوانیا، هشداری بود مبنی بر اینکه باید کاری متفاوت در حوزه مدیریت بلایا و آمادگی برای مقابله با آن در آمریکا انجام داد.
خسارتهای آشکار بلایای اخیر، از جمله خسارتهای جانی، متلاشی شدن خانواده ها، صدمات وارد شده به اموال، تبعات اقتصادی، افزایش حق بیمه، بر هزینههای واکنش به بلایا و ساخت و ساز دوباره افزوده شد و یکی از دورههای شاخص را در تاریخ شکل داد. این امر، انگیزه تألیف این دستنامه دربارهی مدیریت بلایا شد. قصد من، جمعآوری مقالات علمی از دانشگاهیان سراسر جهان بود که به انتقاد تحلیلی موضوعات موجود در این زمینه و نیز ارایه طرحهایی برای بهبود، علاقه داشتند. اما، احساس کردم که بهتر است گزارش انجمنهای حرفهای را که با این سناریوهای گوناگون سروکار دارند نیز از آنها بخواهم تا نظرات و تجربیاتی را که کسب کردهاند، به این بحث بیفزایم.
در طرح اولیه کتابم به «جک ربین» که در آن زمان سردبیر اجرایی مجموعهی کتابهای مدیریت عمومی و سیاست عمومی بود، پیشنهاد کردم کتابی را دربارهی مدیریت بحران و امنیت داخلی تألیف کند، اما پس از بحثهای فراوان و اصلاح رویکرد، به این نتیجه رسیدیم که تألیف دو کتاب جداگانه، مناسبتر است؛ کتابی در حوزهی امنیت داخلی با نام دستنامهی امنیت داخلی و کتاب حاضر که تمرکز بیشتری بر آن شده است، با عنوان دستنامهی مدیریت بلایا. متأسفانه، «جک» انتشار این دو کتاب را نخواهد دید؛ او که از سال ۱۹۸۰ میلادی، سردبیر اجرایی مجموعه کتاب های مدیریت عمومی و سیاست عمومی بود، تا لحظه درگذشتش در تاریخ ۱۳ نوامبر سال ۲۰۰۶ میلادی حدود ۲۰۰ عنوان کتاب جدید گردآوری کرده بود. تأثیر او بر منابع و مآخذ مدیریت عمومی، بسیار محسوس بود و بسیاری از افرادی که در ایجاد این حوزه و محور فکری از وی الهام گرفتهاند، از درگذشت او متأثر شدهاند و خواهند شد.
نتیجهی حدود دو سال تلاش، این کتاب مرجع است که هدف آن، ارتقای دانش ما از موضوعات مرتبط به هم و چندگانهی مربوط به آمادگی، واکنش، جبران و کاهش دردسرهای پیشگیری از بلایا و بازسازی ویرانیهای ناشی از آن است. هدف از تألیف این کتاب همانا تلفیق نظر و عمل است که به کابرد عملی تجربههای آموخته شده و سناریوهای نظریهای کاربردی منجر میشود. این دستنامه، ابزاری ارزشمند برای تبادل درسهای آموخته شده میان افراد حرفهای در این زمینه و نیز مرجعی کتابخانهای است.
هنوز بررسیای ثبت نشده است.