روند رو به رشد وقوع حوادث و سوانح شهری در یک دهه اخیر که سانحه مجتمع پلاسکو در پایتخت پرجمعیت کشور نماد آن بوده، نیازمند مطالعهای جدی میباشد. با بازکاوی این روند در آینه ساختار کنونی مدیریت بحران کشور-که ضعف مراحل پیشگیری و آمادگی و فربهی مراحل پاسخگویی و مقابله، از ممیزههای مورد انتقاد آن در چارچوب چرخه مدیریت بحران میباشد-ما را به وجود یک خلأ و ضرورت بنیادین در ساختار مدیریت بحران شهری رهنمون میگردد. خلأ پایش، مانیتورینگ و ارزیابی منظم و مستمر آسیبپذیریهای شهری و ضرورت حرکت به سمت مدلی برای عملیاتی نمودن آن. شهرها بهمثابه یک ارگانیزم زنده و پویا بوده که بخش سازهای آنها بهعنوان جسم و فرهنگشان همانند روان یک انسان، همواره در معرض فرسودگی و افزایش تدریجی آسیبپذیری قرار دارد. روند رو به رشد آسیبپذیری شهرها را شاید نتوان کاملاً متوقف نمود ولی قطعاً در صورت اشراف پیوسته بر آن-که مستلزم وجود یک سیستم پایش و مانیتورینگ منظم و مستمر میباشد-میتوان آن را کند نمود و در موارد فراتر رفتن آن از مرز یک نصاب تعریف شده، با برخی مداخلات پیشگیرانه و آمادگی بخش سیستماتیک، با پیشگیری و کاهش اثرات زیانبار تا حدود زیادی، از جهش یافتن آسیبها و تلفات در سوانح فروکاست. جوامع شهری کشور ما بهویژه در کلانشهرها تاکنون از وجود چنین سیستمی محروم بوده و مهمترین لازمه تحقق آن، آغاز تلاش برای مدلسازی کارآمد بر اساس واقعیات جوامع شهری در کشور میباشد. با توجه به محدودیت منابع و پرهزینه و کمکارآمد بودن مدیریت بحران به شیوه متمرکز دولتمحور، اتخاذ رویکرد جامعهمحور در این پیوند اجتنابناپذیر میباشد. تعریف و ایجاد پیشنیازهای لازم ناموجود، تقویت و ارتقاء برخی پیشنیازهای موجود و پیوند هدفمند آنها با یکدیگر از الزامات مهم طراحی یک مدل کارآمد برای دستیابی به یک سیستم اثربخش پایش، مانیتورینگ و ارزیابی مستمر آسیبپذیری شهری میباشد که در این مقاله به شرح آن خواهیم پرداخت.
کلمات کلیدی: مدل، پایش و ارزیابی، جامعهمحور، آسیبپذیری شهری، پیشگیری
هنوز بررسیای ثبت نشده است.